یکشنبه بیست و چهارم آذر نود و دو
یکشنبه بیست و چهارم آذر نود و دو: سلام گل خوشبوی مامان.. داداش علی، امروز بیست ساله شد.. تولدت مبارک علی جون.. از این روزهات: -دیروز واکسن 18 ماهگیت رو زدی.. بعد از زدن واکسن رفتیم پارک کاشانی و تاب بازی و سرسره بازی کردی (دوربین همرام نبود ، با گوشیم عکس گرفتم).. بعد از ظهر هم رفتیم مشهد و آخر شب برگشتیم.. -دیگه مثل ماه های قبل نمیشه به انتخاب خودمون برات سی دی بذاریم.. خودت انتخاب میکنی و با یه لبخند میگی آره این خوبه، نگاه میکنم.. (اگه نخوای غر می زنی که عوضش کن).. - دلم می خواد زود به زود خاطراتت رو ثبت کنم، ولی نمیشه!!! آخه زمانی که بیداری ، نمیذاری....
نویسنده :
مامان
20:03