گل پسر

دوشنبه 8 مهر 92

سلام ساتیارجونم.. از این هفته هات: -مجبور شدیم جای مبل رو عوض کنیم. چون تازگی ها میری روی اُپن، برای خودت قدم می زنی (اینجا حواست به کتاب پرت شد که نشستی): -وقتی میخوای انگشتت رو توی پریز کنی، یا وقتایی که داریم سینی چایی رو میاریم، تو مرتب می گی: جیز جیییززززز جییییزززز ، بابا میگه نمیخواد بگی جیز، دست نزن! -حسابی قندخور و شکلات خور شدی.. باید یه فکری بردارم.. این جوری پیش بره دندونات زود خراب میشه.. تازه ، تا چشمت به نوشابه میفته، یه پایکوبی و جیغ های خوشحالی می کشی که بیا و ببین.. - با این اسباب بازیت خیلی خوب یاد داری بازی کنی.. تق تق ، تق تق.. هزار هزار ماشاالل...
15 مهر 1392

سه شنبه 2 مهر 92

سلام ساتیارجونم.. چندتاخاطره هست که تا یادم نشده، باید بنویسم.. ولی نمیذاری! اصلا دوست نداری من پای لپ تاپ یا کامپیوتر بشینم!! حتی دوست نداری به گوشیم دست بزنم!!! خودت تنهایی بازی نمی کنی.. دلت می خواد یه جورایی همیشه کنارت باشم!!! وقتایی هم که خوابی، باید به کارای دیگه برسم.. حالا چکار کنم؟؟؟ نیروهای کمکی هم که دیگه باید برن دانشگاه و مدرسه!!! ..شاید بهتر باشه کهفعلا واست توی دفترچه خاطرات بنویسم! خیلی دوستت دارم هدیه ی زیبا و ناب خدا.. ...
2 مهر 1392

سه شنبه 26 شهریور

سلام عزیزدلم.. توی پست 20شهریور ، میخواستم از یه تصادف کوچولو بگم (که الحمدالله به خیر گذشت)، ولی چون مربوط به جشن تولد 15 ماهگیت بود چیزی ننوشتم. حالا نه به عنوان یک خاطره ی بد، بلکه به عنوان یک خاطره از لطف و بزرگی و مهربانیِ خدا ، برات می نویسم: روز سه شنبه، 19 شهریور، صبح زود، صبحانه نخورده (البته به شما چند قاشق غذا داده بودم) رفتیم بیرون.. بابا کار بانکی داشت (پرداخت آخرین قسط سمند)، منم رفتم فروشگاه رجبی تا قابلمه ی لعابی که شب قبل برات خریده بودم رو عوض کنم (چون وقتی بسته بندیش رو باز کردم دیدم پریدگی داره) ولی به جاش چیز دیگه ورداشتم.. بابا موز و سیب زمینی خرید.. بعد گفت دو تا خربزه هم بخریم و بریم پارک.. واسه همین ر...
26 شهريور 1392

دوشنبه 25 شهریور 92

سلام پسر گلم.. دیشب ، صادق جون رفته بود نمایشگاه کتاب مزار قطب الدین حیدر. واست چند تا کتاب خریده بود (18تا).. ایشاالله که به خوشی ازشون استفاده کنی و روز به روز علاقه ت به کتاب بیشتر بشه عزیزدلم.. (دستت درد نکنه داداشی).. اینجا یه آهنگِ شاد شروع شد، کتاب به دست شروع کردی به رقصیدن..( تازگی ها یاد گرفتی مثلا بشکن هم می زنی) قربونت برم شیرینکم.. خیلی دوستت دارم نفسم.. ...
25 شهريور 1392

چگونه با کودکم رفتار کنم- خلاصه فصل دوم - روش های اصلی تربیت

شگردهای تربیتی شگردهای تربیتی (1) چگونه تحسین کنیم؟ -اگر به تشویق کودکتان عادت ندارید،این کار ، اولین بار ، برایتان دشوار است. اما هر چه بیشتر تکرار شود ، برایتان آسانتر خواهد شد. -فقط به رفتارهای نادرست کودک خود توجه نکنید. اعمال درست او را نیز در نظر بگیرید. -انتقاد همراه با کمی ستایش نتایج بهتری به بار می آورد. -کودک می خواهد به هر طریقی که می تواند توجه شما را به دست اورد. اگر دیدگاه شما منفی باشد، او از راه های منفی به هدف خود میرسد. اگر روی نکات مثبت تمرکز کنید، رفتارهای خوب بیشتری دریافت خواهید کرد. 1- رفتار کودک را تحسین کنید ، نه شخصیت او را: مثال: نگویید: "چه پسر خوب...
24 شهريور 1392

چهارشنبه 20 شهریور

سلام ساتیارجونم. ماهگیت مبارک نفسم.. چند عکس از هفته ی گذشته، پارک ملت (ورودی پارک،کافه پسران لر): هزارهزارهزار ماشاالله عزیزدلم -وقتی باباجون میگه توپ رو بیار ، میری میاری. -وقتی خودت میزنی توی سر سه چرخه ت و آهنگش پخش میشه، یا همه ی توپ ها رو میذاری توی سبد، دستهاتو باز میکنی و میدوی طرف من،تا منم با دستای باز بدوم طرفت و بغلت کنم و ببوسمت و کلی آفرین هزارماشاالله بگم. -داداشی میگه اِ تو میگی اِ.. واسه همین این روزا توی خونه زیاد شنیده میشه، خصوصا موقع ورود داداشی(با یه آهنگ خاص): اِ.. اِ.. اِ.. اِ.. اِ.. اِ.. اِ.. اِ.. ...
20 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسر می باشد