چهارشنبه 16 فروردین 91
سلام پسر دوست داشتنی من!
امروز باباجون مرخصی گرفت و صبح زود واسه آزمایش قند بارداری رفتیم آزمایشگاه، بعد از اونجا رفتم پیش دکتر .. باباجون هم رفت واسه کارهای بیمه ی ماشین.. تا دفترچه ی بیمه درمانی ام رو عوض کردم و یه سر به اداره و کلینیک فرهنگیان زدم؛ دیگه ظهر شد و دوتایی خسته برگشتیم خونه..
راستی، دیشب که رفته بودیم بیرون، از داروخانه ی چهارراه فرهنگ، یه سری وسایل برای تو و خودمخریدم. که اینجا عکس وسایل رو برای خاله جون ها میذارم. (قیمتش زیاد نشد، جمعش شد 43 هزار تومان) :
پد سینه - ناخن گیر - فین گیر - زنجیر پستونک - پستونک:
محافظ کهنه - کرم سوختگی - شیردوش - لاستیکی - صابون - مسواک نی نی:
شامپو بدن - پودر بچه - شیشه - شامپو - دستمال مرطوب:
داداشی ها نمی دونستن بعضی از اینها واسه ی چیه. وقتی پرسیدن، بهشون گفتم ... کلی خندیدیم.
فدات بشم عزیز دلم!!
خیلی دوستت داریم..