گل پسر

پسر گلم

1390/10/16 10:28
نویسنده : مامان
81 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم، سلام

آره ، حالا دیگه می دونم که تو پسری، سه شنبه 13/ 10 /90 ساعت حدود هشت بعد ازظهر ، دکتر اسفندیاری بهم گفت جنسیت جنین پسره .. .. پرونده پزشکی هم تشکیل شد .. حالا قراره فردا برم و از خانم دکتر حقیقی مدارک رو که توی پرونده ثبت شده، تحویل بگیرم.. روز چهارشنبه وقتی مراقبتم توی هنرستان تموم شد، به دایی ها و خاله ها پیام دادم:

یکی بود ، یکی نبود،

غیر از خدا هیچکس نبود،

زیر گنبد کبود،

یه عزت بود،

که خدا بهش سه پسر داد،

و هیچی دختر نداد،

قصه ی ما به سر رسید،

کلاغه به خونش نرسید،

بالا رفتیم دوغ بود،

پایین اومدیم ماست بود،

قصه ی ما راست بود..

(اعلام نتیجه سونو)

و اونا هم گفتن خیلی مبارکه، خوش قدم باشه و ... مادرجان کلی برات دعاهای خوب کرد. محمدرضا ، پسر خاله، گفت: خیلی ها تو کف پسرن و .. خان دایی هم تماس گرفت و کلی حرفهای خوب زد و یه بارم گفت پس کلاغه به خونش نرسید.. زن دایی اعظم و .. برات آرزوی سلامتی کردن.

پروانه

هفته ی گذشته، روز دوشنبه دوازدهم، ساعت شش و نیم عصر، یه مقدار جوانه گندم خریدم ولی همش یادم میشه و هنوز استفاده نکردم.. یه دونه شکم بند تحتانی هم گرفتم که راحت تر بتونی تکون بخوری ولی اونم یادم میشه.. یه روز استفاده میکنم.. دو روز نه.. ولی سعی می کنم از حالا به بعد همیشه استفاده کنم.

پروانه

صادق مرتب تو رو بوسه بارون می کنه.. دیروز برات ترانه ی عاشقانه می خوند. بعضی وقتا هم دعوات میکنه.. مثلا میگه داداشی اگه روی در و دیوار خط خطی کنی میزنم پشت دستت، فقط روی تخته وایت برد باید نقاشی بکشی. بعضی وقتا هم سربه سرت میذاره و میگه عید که بشه ، وقتی بخوایم بریم خونه مادرجان، خاله ، دایی و...، بغلت میکنم ولی عیدی هات رو برای خودم ورمیدارم.حالا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسر می باشد