یکشنبه 4/ 10/90

سلام کلوچه ی مامان.. چیکارا می کنی؟ تازگی ها همش شک می کنم که داری تکون می خوری.. اولین بار شب چهارشنبه 29/ 9 /90 حس کردم.. از اون به بعد هم چندبار همچین حسی داشتم.. ولی مطمئن نیستم..

از روزی که جواب آزمایشم مثبت شده مرتب به نی نی سایت سر می زنم و مطالبی که در مورد بارداری هفته به هفته نوشته می خونم.. بعضی وقتا هم میرم توی تالارای گفتگو و تجربیات و سئوالات و نظرات بقیه رو مطالعه می کنم.. هرچند از همون اول به خیلی از سایت هایی که مربوط به نی نی و فروشگاه نی نی میشه سر می زنم..

به سفارش آقای مدرسی هر روز صبح ناشتا یه نخود یا کمتر کندر می خورم.. بعضی ها نوشته بودن شاید خیلی فضول باشی ولی بعضی دیگه می گفتن تموم مدت حاملگی کندر خوردن و بچه شون بیش فعال نشده و خیلی هم باهوشه.. خدا کنه تو هم سالم و صالح و باهوش و عاقبت بخیر باشی..

راستی! این هفته ، تو توی هفته شانزدهم هستی و قدت حدود 11 سانت واندازه یه گلابی شدی..قربون گلابیم برم!!

امروز اگه فرصت بشه باید جواب سونو رو ببرم پیش دکتر و ازش نامه بگیرم واسه دندانپزشکی.. عصر هم ساعت 5 قراره بریم خونه وفا واسه دیدن رهاجون.. من هستم و مریم و نسیم و مونس و حمیده.. وفا گفت یه کتاب جامع در مورد بارداری داره که امروز بهم میده..

الان که این مطالب رو واست نوشتم، حدود یه ربع به هفت صبح یکشنبه 4/10/90 هست.. داداشی ها نیم ساعت قبل رفتن مدرسه.. صادق از جلوی کلانتری زنگ زد و گفت از سرویسش جا مونده و خودش با اتوبوس رفت.. منم که امروز بیکاریمه و کلاس ندارم، ولی کلی برگه هست که باید تصحیح کنم..

بیشتر وقتا ای دی اس ال مشکل نداره و سریع به اینترنت وصل میشه ولی بعضی وقتا هم اینجوری نیست.. هر وقت وصل شد ، مطلب رو میذارم تو وبلاگ..