شنبه 20 آبان
سلام ساتیار عزیزم..
پنج ماهه شدی.. مبارک باشه گلکم.. به خاطر داشتن تو و علی جون و صادق جون, خدارو هزاران هزار بار شکر میکنم و دعا میکنم که همیشه هوای تو و داداشی ها رو داشته باشه..
- این روزها کمتر وقت میکنم برات بنویسم, به خاطر اینکه داری لثه تخت میکنی و باید بیشتر بهت برسم.. توی این یه ماهه, هربار که پوشکت رو عوض میکنم پاهات رو میشورم و پماد کالاندولا میزنم, واسه ی پیشگیری و درمان سوختگی پا, پماد خیلی خوبیه و خداروشکر تا حالا مشکلی نداشتی و پاهات قرمز نشده..
- پریشب عروسی دختر عمه بود و تو برای اولین بار عروسی رفتی, خدا رو شکر اذیت نشدی..
- دیروز عمه منیر خونه ی ما بودن و تو همه ی حواست به غزل؛ دختر امید, بود( خیلی به بچه ها علاقه نشون میدی)..
- راستی هفته ی گذشته برای اولین بار توی پارک شهید فهمیده ,سرسره و تاب بازی کردی , دوربین همرامون نبود و با گوشی علی جون عکس گرفتیم ..
- و چند تا عکس از هفته ی گذشته:
طبق نظر اهل تحقیق, استفاده از روروئک خوب نیست.. واسه همین تصمیم گرفتیم که فقط چند دقیقه در روز باهاش بازی کنی:
دیروز هم به سوپت جعفری اضافه کردم که از طعمش بدت نیومد, نوش جونت ناز مامان..
خیلی دوستت داریم هدیه ی زیبای خدا..