شنبه 17 تیر
سلام گل خوش عطر و بوی من.. از بوئیدن و بوسیدن تو سیر نمیشم که گلکم.. خدا نگهت داره.. هزارماشاالله مامان..
نیم ساعتی میشه که یه حموم حسابی کردی و الانم ناز خوابیدی عزیزدلم..
توی حموم خیلی آروم بودی.. یه دونه پادری تمیز کف حموم گذاشتم و روی اون تشک تعویضت رو پهن کردم.. تو روی اون به صدای آب گوش میکردی و من به کمک بابایی چندبار بدنت رو با لیف شستیم و آب کشیدیم.. بعد بغلت کردم و دو بار سرت رو شامپو زدیم و بعد گذاشتیم توی آب واسه خودت شناشنا کنی:
و
یه خواب راحت بعد از یه حموم گرم و خوردن شیر:
اما چند روز گذشته:
بعد از ظهر چهارشنبه باباجون شیفت بود و نشد بریم دکتر.. روز پنج شنبه بردیمت پیش دکتر بهشتی .. از روز پنج شنبه من بعد از غذا نصف لیوان عرق چهل گیاه و بعضی وقتا یه قاشق آبلیمو می خورم و به تو هم روزی 4 بار شربت گرمیچر میدم.. خداروشکر درد دلت کمتر شده..
شب جمعه رفتیم بیرون.. به خاطر ولادت امام زمان (ع)، همه جا چراغانی و نورافشانی بود .. توی مسیر ایستگاه هایی زده بودند و با شربت و بستنی و شیرینی از مردم پذیرایی میکردن.. اول رفتیم کباب غزال و بعد رفتیم پیشکوه ولی چون خیلی شلوغ بود برگشتیم خونه..
روز جمعه ، مادرجون و خاله مریم جون که دلواپس دل دردت شده بودن ، اومدن دیدنت.. نرگس جون گفت که دوماهه بارداره.. (مثل خاله زهرا جون).. انشاالله به خیر و سلامتی نی نی هاشون به دنیا بیان.. علی جون هم که کنکور دانشگاه آزاد داشت بعدازظهر کاملا راحت و بدون استرس رفت آزمون داد..
خیلی دوستت داریم گل نازم..