گل پسر

دوشنبه دوم آبان 1390

1390/9/12 1:11
نویسنده : مامان
47 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح بابا زودتر اومد خونه و ساعت هفت آزمایشگاه دکتر سلیمانی بودیم ولی خانومی که توی قسمت پذیرش بود گفت باید الان آزمایش بدی بعد یه صبحانه مختصر بخوری و نیم ساعت صبر کنی و یه لیوان شربت بخوری و بعد از یه ساعتدوباره آزمایش بدی. دیدم دو ساعت طول میکشه و مدرسه م دیر میشه گفتم میرم چهارشنبه میام.

سرشب رفتیم واسه صادق لباس ورزشی بخریم که اون چیزی که می خواست پیدا نکردیم. اتفاقی خانم تربتی نیا رو دیدم. مشغول احوالپرسی بودم که دیدم صادق با دو تا جغجغه اومد و گفت کدوم رو انتخاب کنم؟ بهش گفتمهیچ کدومشاستاندارد نیست. خانم تربتی نیا پرسید جغجغه می خواد چکار ؟ گفتم کادو خریده و قضیه رو براش گفتم..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسر می باشد