سوم بهمن
پنج شنبه سوم بهمن نود و دو:
سلام گل نازم..
چند دقیقه قبل، من و صادق داشتیم باهات بازی می کردیم و می خندیدیم که متوجه شدیم یکی از دندونای کرسی بالا کامل دراومده..
رویش نهمین دندونت مبارک عزیزدلم..
حالا شاید یکی دیگه هم دراومده باشه، خواستم ببینم، نذاشتی..
از این روزات:
-خیلی کم اشتها و بدغذایی.. ولی از کباب کوبیده خوشت میاد، واسه همین تا اون سر شهر میریم و از کباب غزال برات می خریم (چون با گوشت گوسفند کباب میزنه).. نوش جونت گلکم..
-دوشنبه (اول بهمن)خاله جون و شوهرش از مکه برگشتن و ما رفتیم مشهد..
-یکشنبه (30 دی ) که توی هوای بارونی رفته بودیم بیرون، واست این چتر رو خریدم:
خیلی دوستت دارم عزیزدلم..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی