پنج شنبه 14 دی
سلام جوجه کوچولوی من..
صبح که میشه ، معمولا حدود هفت صبح، تا چشای نازت رو باز میکنی، با دلنشین ترین آهنگ دنیا، نوازشگر جسم و روح ما میشی! آهنگ کلام های نامفهوم و صداهایی که در میاری یعنی زندگی.. یعنی امید.. یعنی شادی، آرامش،... فتبارک الله احسن الخالقین.. و باز با تمام وجود خدا رو به خاطر داشتن تو فرشته ی زیبا و دوستداشتنی شکر میکنیم..
از کارای این روزات:
- در مورد شربت تقویتی ، تلفنی از دکتر سئوال کردم.. قرار شد که 4 سی سی زینک سولفات به برنامه ی روزانه ی آهن و مولتی ویتامین اضافه بشه..
- دیروز صبح، بیست تا کارت جدید باهات کردم.. از روزای قبل جالب تر و بامزه تر بود، آخه مربوط به گروه حیوانات بود و میشد صداشون رو برات دربیارم ، تو هم میخندیدی .. آخ! فدای خنده هات بشم کفترکم!! ایشاالله سی دی گروه حیوانات رو از هفته بعد شروع میکنم.
- عصر سه شنبه، باباجون و داداش جون از مشهد برگشتن.. برات یه بع بعی تپل خریدن که کلی باهاش بازی میکنی:
اینو از اطلس پوش شعبه احمداباد 5 هزار تومن خریده بودن.
و یه بسته بادکنک(دو هزار):
و دو تا پیشبند آستین دار که دیگه هر روز چند بار لباس عوض نکنی (دونه ای سه هزار):
دیروزم که رفتیم بیرون، یه لباس گرم برات خریدم که خدانکرده پهلوهات سرما نخوره (از دالان؛ 25 هزار ، همین یه دونه از پارسال براش مونده بود و نمیشد ترکیب رنگ دیگه ورداریم، هرچند که اینم خوشگله و به قول داداشی مهم اینه که گرمه):
مبارکت باشه نازگلم..
خیلی دوستت دارم امید و آرامش دلم!