دوشنبه 11 دی

سلام به ساتیار، گل بی خار..

سه شنبه ی هفته ی گذشته (5 دی) باباجون از قصابی گردن بره گرفت.. گفت گوشت گردن لذیذتره و اگه از عصاره ی اون به سوپت اضافه کنم سوپت خوشمزه تر میشه..

اون روز وقتی که گوشت حسابی پخته شد و جا افتاد یه کم بهت دادم ببینم دوست داری یانه, وقتی دیدم خوشت اومده یه تیکه گوشت رو با گوشکوب نرم کردم و بهش عصاره اضافه کردم و چند قاشق چایخوری بهت دادم.. فرداش دیدم چه اشتباهی کردم! پشت لبت دونه زده بود و به قول خودمون ثقل سنگینی کرده بودی.. از اون روز حریره بادوم و سوپ و موز و چیزای دیگه به جز کته ماست رو حذف کردم و به توصیه ی مادرجون هر روز یه کم خاکشیر بهت میدم.. الان،حالت کمتر بهم میخوره ولی رنگ دستشوییت هنوز مشکل داره.. دیروز بردمت پیش دکتر عابدی و بهش گفتم که اینجوری شدی گفت چیز مهمی نیست, دیگه؟ گفتم لثه هات اذیتت میکنه و آب دهنت رو نمیریزی بیرون و قورت میدی واسه همین حالت بهم میخوره. گفت زیاد مهم نیست. دیگه؟ گفتم که خیلی کم خواب و بدغذا شدی و روز به روز ضعیف تر میشی. وزنت کرد و گفت مشکلی نداره .. خلاصه آخر برات یه دونه شربت تقویتی نوشتن و گفتن اگه زردرنگ بودن ادرارت ادامه داشته باشه ببرمت آزمایش ادرار.. یادم شد بپرسم که با دادن شربت باید مولتی ویتامین و آهنت رو قطع کنم یا نه! واسه همین هنوز شربت رو شروع نکرده م.

دکتر خوبیه, خدا خیرش بده.. خیالم رو راحت کرد.. خیلی با آرامش گفت این چیزایی که شما میگی برای بچه طبیعیه و بهم گفت همه چی بهت بدم البته کم..

راستی، پریروز با داداش علی رفتیم دالان و برات چند تا لباس گرم خریدم:

کلاه و شال گردن, که خیلی نرمه و حسابی کش میاد (7هزار):

یه لباس بافتنی(30 هزار):

یه شلوار گرم تو خونه ای که پشتش کرک داره(8 هزار که هزار تخفیف گرفتیم شد 7 هزار):

مبارکت باشه گلکم..

خداکنه زودی حالت خوب بشه جیگر مامان.. چند هفته پیش, لباس هندونه ایت, برات یقه گرد بود حالا اینقدر ضعیف شدی که شده یقه قایقی باز:

خیلی دوستت دارم گل خوشبوی من..