چهارشنبه 26 مهر

سلام گل خوش عطر و بوی مامان..

چند روزه دارم تحقیق میکنم که غذای کمکی رو از الان شروع کنم یا بذارم برای شروع ماه هفتم.. دکترها اینقدر از خطرهای زود یا دیر شروع کردن غذای کمکی نوشته ن که آدم میترسه.. اکثرا میگن پایان شش ماهگی.. بعضی از مامان هایی که برای مشورت پیش متخصص رفته بودن, میگفتن کهشروع غذای کمکی قانون داره, یکی اینکه بچه چهار ماهش کامل شده باشه, یکی دیگه این که وزن بچه دوبرابر زمان تولد + 1 کیلو شده باشه.. طبق این نظر باید غذای کمکی تو رو از هفته ی پیش شروع میکردم..

با همین تحقیق نصف و نیمه , امروز ظهر اولین غذای کمکی رو بهت دادیم.. اونم فقط یه برنج ساده.. برنج ها رو آسیاب کردم و از الک ریز رد کردم.. وقتی یه ربع , یه قاشق مرباخوری برنج با یه لیوان آب آروم جوشید, یه تیکه کوچولو نبات بهش اضافه کردم.. همش زدم و گذاشتم تا یه ربع دیگه هم برنج خوب بپزه.. ساعت ده دقیقه به یک برنج آماده شد, سرد که شد, یه سر قاشق گذاشتم توی دهنت, ولی تو با زبونت همش رو آوردی بیرون.. (امروز عصر توی مطالب پروفسور سلطان زاده خوندم که این کارت طبیعیه).. ناچار باباجون تو رو بغل کرد و شروع کرد به راه رفتن, منم به جای قاشق با انگشتم بهت غذا میدادم و اینجوری خیلی با اشتها شروع کردی به خوردن.. به جای یک قاشق چایخوری , نزدیک به سه قاشق چایخوری نوش جان کردی .. اگه عوارض نداشته باشه , مثلا یبوست یا اسهال, انشاالله فردا دو وعده بهت میدیم.. (انشاالله هفته ی بعد شیره بادوم و شیر رو امتحان میکنم و اگه حساسیت نداشته باشی, یه فرنی حسابی با برنج و بادوم و شیر و شکر برات درست میکنم..)

جوووونم.. هزارماشالله مامان..

خیلی دوستت داریم پسر آروم و مهربونم..