چهارشنبه یازدهم مرداد

سلام عزیز دلم..

یکشنبه تا حالا مرتب میگم:" خدا خیرت بده دکتر عابدی"..

آخه از وقتی تو به دنیا اومدی بیشتر روزها چشم چپت کمی عفونت میکرد و منم با پنبه و چایی تمیزش میکردم و غصه میخوردم که چرا اینجوری میشه.. همه میگفتن رژیم غذایی من ایراد داره.. وقتی با تجویز دکتر، از پماد و یا از قطره ی چشم استفاده میکردیم، به طور موقت بهتر میشد .. توی اینترنت که تحقیق کردم دیدم مربوط میشه به مجرای اشک.. و به توصیه ی نویسندگان این مقاله ها بعضی وقتا گوشه ی چشمت رو دو سه بار در روز ماساژ میدادم.. ولی فایده نداشت.. تا اینکه روز شنبه دکتر عابدی بهم گفت روزی صدبار این کار (ماساژ گوشه ی چشم) رو انجام بده، نه سه چهاربار..

روز شنبه ، همین جور که شیر میخوردی بیشتر از 600 بار از گوشه ی چشم تا حدود یک سانت پایینتر رو با انگشتم کشیدم .. روز یکشنبه مشکل چشمت تا حد زیادی برطرف شده بود .. روز یکشنبه هم این کار رو تکرار کردم و دوشنبه صبح دیدم که از عفونت چشم هیچ خبری نیست .. تعجب کردم.. آخه خیلی ی ی ی زود جواب داد.. شایدم به قول باباجون مشکلت مربوط به مجرای اشک نبوده و به معده مربوط میشده و قطره ی کولیکز که خوردی، مشکل حل شده.. بهرحال واسه رفع این مشکل همگی خوشحالیم..

این که اینقدر دکتر عابدی رو دعا میکنم یه دلیل دیگه هم داره که بعد میگم آخه الان باید به تو برسم عزیزم..

خیلی دوستت داریم مهربون پسر..