چهارشنبه 17 اسفند

سلام شیرینکم..

قندعسلم ، ما رو ببخش که هنوز نتونستیم اسمت رو انتخاب کنیم.. هر روز ، هر هفته، یه اسم داری.. ساتیار.. امیر حسین.. صدرا.. فرهام.. امیر محمد.. آوش .. رادین.. امیر ارسلان.. علیرضا.. رایان و ... که هر کدوم به دلیلی رد شده.. تازه در مورد کلی اسم دیگه هم تحقیق کردیم.

شنبه این هفته،13 اسفند، اسمت رو گذاشتیم آرتین، من و باباجون و داداشی ها موافقت کردیم(البته ، صادق با کمی اکراه قبول کرد) .. دایی جون هم خوشش اومد و چند تا دلیل خوب واسه این انتخاب گفت.. به نظر دکتر خیرآبادی اسم بسیار زیباییه.. دکتر محسنی فکر میکنن که اسم خیلی خاصیه و باید هنوز بیشتر فکر کنم و تمام جوانب رو در نظر بگیرم.. دکتر سلیمانیان شدیداَ مخالفت کردن و بهم گفتن از نظر موسیقیایی دقت نکرده ام و چند تا دلیل موجه دیگه هم واسه مخالفتشون آوردن، (خودشون واسه انتخاب اسم دخترشون خیلی از نکات رو در نظر گرفته بودند و وزن عروضی رو هم رعایت کرده بودن).. دکتر اردلان گفتن بیشتر بهش فکر میکنن و بعد نظرشون رو میگن..

درسته که انتخاب اسم، کار خیلی سختی نیست ولی آسونم نیست.. پیدا کردن یه اسم که ساده باشه.. مصطلح باشه.. بعضی از حروف توش نباشه مثل خ ، ق ، ع، غ، ح و ... ، توی فامیل، خصوصا اونایی که نام خانوادگی شون با تو یکیه، تکرار نشده باشه.. از نظر موسیقی و نغمه ی حروف بین اسم و فامیلت هماهنگی باشه.. ترجیحاً دو اسمی نباشه.. ترجیحاً دو بخشی باشه که اسمت رو خلاصه نکنن.. اگه حرفی از اول یا آخر اسمت حذف بشه معنی بدی نباشه.. اسمت هم وزن با یه کلمه ی بد نباشه.. و کلی شرط دیگه..

حالا یه کاریش می کنیم.. انشاالله سعی میکنیم قبل از سال تحویل تصمیم نهایی رو بگیریم.

الان که حالم خوب نیست، مونس جون چند روزه که شدید سرما خورده، دیروز با من تو کلاس بود و یه کم از سرماخوردگیش رو داد به من.. دیشب قرار بود بریم حال شوهر دختر عمو رو بپرسیم.. وقتی تماس گرفتم دیدم هنوز از مسافرت برنگشتن واسه همین برای خریدن یه سری چیزا، رفتیم پیش روح الله و پدر شوهر مهشید.. داروخانه هم یه سرزدم. هوا سرد بود و حالم بدتر شد .. تو هم اذیت شدی..، خلاصه؛ اگه هر شب بد خواب و کم خواب میشم دیشب که دیگه از خواب خبری نبود..

عزیزم، دعا کن زود حالم خوب بشه که کلی از کارای دم عیدم مونده..

دوستت دارم..