یکشنبه 18 اسفند
یکشنبه هیجدهم اسفند نود و دو:
سلام ساتیارجونم..
هزارهزار ماشاالله واسه خودت مردی شدی:
از این روزات:
-چند وقته که خودت یه چیزی کشف کردی. اونم اینه که فهمیدی وقتی گوشت رو با انگشت اشاره بگیری، صداها رو نمیشنوی.. هی دو انگشتت رو توی گوشات میکنی ، هی درمیاری و میخندی..من سعی کردم بهت بگم که اگه فقط دستهات رو روی گوشات بذاری کافیه ولازم نیست انگشتت رو توی گوشت کنی ولی تو همون روش خودت رو بیشتر دوست داری. البته خداروشکر دو سه روزه که دیگه زیاد تکرارش نمیکنی..
-یکشنبه ی گذشته (12 اسفند) ، دکتر مقدسی ، زانوی پای داداش علی رو عمل کرد. عملش موفقیت آمیز بود و الان خداروشکر حالش بهتره.. دکتر گفته بعد از 9 ماه میتونه فعالیت های ورزشی رو شروع کنه.. فعلا که دانشگاه نمیره و توی خونه با عصا راه میره..
-اسباب بازی های جدید(هشتم اسفند خریدیم) :
-سی دی های جدید(دیشب خریدیم):
-سبزه ی عید رو هفته ی گذشته کاشتم ولی خیلی زود داره رشد میکنه.. شاید لازم باشه یکی دیگه این هفته بکارم..
بعدازظهر پنج شنبه ، اینقدی بودن:
شنبه:
امروز صبح:
البته صادق جون هم نخود کاشته، باید ببینم چه جوری میشن..
-اینم از ماهی برای سفره هفت سین که دیشب خریدیم:
ایشاالله به خیر و خوشی و سلامتی باشه..
خیلی دوستت دارم گل پسرم..