گل پسر

شنبه 7 اردی بهشت 92

1392/2/7 17:09
نویسنده : مامان
62 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ساتیارجون.ماچ

شکرخدا تلفن و اینترنت هم ردیف شد..

دیروز بردمت توی حیاط و حواست رو به برگای درخت پرت کردم تا باباجون بتونه موهای سرت رو با شماره 20 کوتاه کنه.. آخه هیچکدوم طاقت دیدن گریه ت رو روی صندلی آرایشگاه نداشتیم! قیافه ت کلی عوض شد:

7

شبیه حاجی هایی شدی که تازه از مکه اومدن.. حاج ساتیار جونم..

علی میگه شکل سربازها شدی.. باباجون میگه دیگه نی نی نیستی و پسربچه شدی..

فدات بشم عزیزکم!!!

صادق جون ، پنج شنبه و جمعه رفته بود اردو.. از طرف مدرسه اردوی دو روزه مشهد - نیشابور گذاشته بودن.. خیلی بهش اصرار کرده بودم که دیگه این دفعه سوغاتی نخره ولی بازم دست خالی نیومد:

7

با اسم تو ، جاکلیدی پیدا نکرده به جاش به شکل قلب خریده:

7

دو تا ماشین پلیس و یه دونه تفنگ آبپاش.. کلی باهاشون بازی میکنی:

7

7

7

7

بیسکویت و نقل مغزدار هم که خیلی خوشمزه و تازه بود. راضی به زحمت نبودیم صادق جون.

تا یادم نرفته، روز 21 فروردین خان دایی جون اومدن خونه مون و برای همه مون هدیه آوردن. این لباس قشنگ رو هم برای تو خریده بودن.. دستشون درد نکنه، خیلی خجالتمون دادن.. ایشاالله بتونیم جبران کنیم:

7

خیلی دوستت داریم پسر خوبم..قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسر می باشد